هر چی دلت بخواد

مصاحبه مهدی جونم که در مورد گرافیک و نقاشیه

چرا نقاشي؟

از دوران كودكي به نقاشي علاقه زيادي داشتم و بينشي كه نسبت به اشياء اطرافم داشتم باعث مي شد شي ء هاي مختلفي كه دوست داشتم مثل ماشين، هواپيما و… را بدون داشتن مدل، روي كاغذ ترسيم كنم. علاقه به نقاشي و خطاطي در من به صورت تفريح وجود داشت تا اينكه به خاطره علاقه ام به بازيگري، تصميم گرفتم به هنرستان صدا و سيما بروم و در آنجا ادامه تحصيل بدهم. خوشبختانه يا متاسفانه آن سال ورودي كه هنرستان صدا و سيما مي پذيرفت، ورودي گرافيك تلويزيوني و رشته پشتيباني صحنه بود و من هم از بين اين دو رشته، گرافيك تلويزيوني را انتخاب كردم.

پس تحصيل تو در رشته گرافيك به نوعي توفيق اجباري بود؟

همانطور كه گفتم من براي بازيگري رفتم اما به قول تو شايد توفيق اجباري بود كه در رشته گرافيك ادامه تحصيل دهم. البته اين را هم بايد بگويم كه ورود به اين هنرستان كار آساني نبود و آزمون هاي ورودي مختلفي از داوطلبين به عمل مي آمد. همين جا لازم مي دانم از رضا شفيعي جم عزيز تشكر ويژه اي داشته باشم كه كمك هاي زيادي در مورد مباني نقاشي و طراحي داشت و من را براي كنكور هنرستان آماده كرد. كنكور هنرستان خيلي مشكل بود و همين موضوع باعث مي شد بچه هايي كه در نهايت در اين آزمون قبول مي شدند يك سرو گردن نسبت به هنرستان هاي ديگر بالاتر باشند.

با رضا شفيعي جم از كجا آشنايي داشتي؟

تقريباً در يك محله زندگي مي كرديم.

سبكي كه در نقاشي دنبال مي كني چيست؟

نقاشي هيچ وقت براي من جزو كارهاي سخت به حساب نمي آيد به همين دليل در اكثر سبك ها مي توانم كار كنم اما علاقه اصلي خودم به رنگ روغن و سياه قلم است.

همه اين ها را در هنرستان آموختي؟

همانطور كه گفتم قبل از ورود به هنرستان هم خيلي نقاشي را پيگيري مي كردم و اينطور نبود كه از پايه بخواهم كارم را در هنرستان آغاز كنم اما به هرحال خدا خواست و در اين رشته تحصيل كردم و آموزش هاي تكميلي را به صورت آكادميك گذراندم. واقعاً هيچ وقت تصور نمي كردم يك روز در اين رشته تحصيل كنم، حتي هيچ وقت فكر نمي كردم خواننده هم شوم و فقط به بازيگري فكر مي كردم اما خدا اينطوري برايم خواست و الان هم خدا را شكر مي كنم.

با توجه به اين كه مي گويي به بازيگري فكر مي كردي، زماني كه مشغول تحصيل در رشته گرافيك شدي انگيزه لازم براي ادامه تحصيل در تو وجود داشت يا نه؟

ببين اصولاً ورود به سينما خيلي سخت تر از فعاليت در شاخه هاي ديگر هنري است. شما اگر سرمايه داشته باشيد مي توانيد آلبوم منتشر كنيد، اگر كمي استعداد داشته باشيد مي توانيد به سراغ نقاشي برويد و استعدادتان را پرورش دهيد و… از طرفي من نه پول خيلي زيادي داشتم كه بخواهم بروم سرمايه گذار فيلم شوم و در آن بازي كنم و بعد وقتي تعداد بيشمار علاقمندان به بازيگري را مي ديدم به انرژي خودم براي ورود به سينما شك مي كردم. در نهايت به خدا توكل كردم و گفتم من گرافيك را ادامه مي دهم شايد در نهايت در يكي از بخش هاي سينما فعاليتم را آغاز كنم و از اين طريق وارد دنياي بازيگري شوم.

تابلوهايي كه كشيدي، متعلق به همان دوران هنرستان است؟

نه، بعد از پايان مقطع هنرستان هم نقاشي را ادامه دادم و كار مي كردم اما اينطور نبود كه به صورت مداوم نقاشي را پيگري كنم و يك مواقعي پيش مي آمد كه تا شش ماه به سمت قلم مو و بوم نمي رفتم، نقاشي برايم مقوله اي است دلي و براي دلم كار مي كنم به همين دليل هر وقت كه سر ذوق بيايم كار مي كنم،مثلاًً آخرين نقاشي كه كشيدم به حدود سه ما پيش برمي گردد كه يك دفعه تصميم گرفتم بنشيم پاي بوم...

نقاشي مي كشي كه از لحاظ روحي ارضا بشوي يا دليل ديگري دارد؟

نقاشي زماني من را از لحاظ روحي ارضا مي كند كه از لحاظ فكري آرام باشم و فشار ذهني نداشته باشم. وقتي نقاشي مي كشم به سال هاي هنرستان باز مي گردم. آن روزها واقعاً از زندگي لذت مي بردم و خبر نداشتيم كه چه روزهايي خوبي را داريم سپري مي كنيم.

پس نقاشي كشيدن برايت به نوعي حكم خاطره بازي هم دارد...

صد در صد همينطور است. يادآوري اين خاطرات باعث آرامشم مي شود. خيلي وقت ها به هنرستان صدا و سيما مي روم و به ياد خاطرات گذشته در حياطش قدم مي زنم و با اساتيدم ديدار مي كنم. حال و هواي آن روزها واقعاً برايم زيبا بود.

اينكه گفتي بايد از لحاظف فكري آرام باشي تا پاي بوم بشيني يعني در سال هايي كه ممنوع الكار بودي نقاشي نمي كشيدي؟

همينطور است، واقعاً در آن بازه زماني زياد به نقاشي نپرداختم چون از لحاظ ذهني درگير بودم و نمي توانستم تمركزي براي نقاشي داشته باشم.

هيچ وقت به بيزينس از راه نقاشي هم فكر كرده اي؟

يكي دوبار اين فكر به ذهنم خطور كرد تا گالري نقاشي تاسيس كنم. حتي به پاساژ قائم رفتم تا مغازه اي اجاره كنم و اين كار را انجام دهم اما به دلايلي اين موضوع انجام نشد

تا حالا شده خودت تابلوي نقاشي بخري؟

صادقانه اش اين است كه تا امروز پيش نيامده كه بخواهم تابلوي نقاشي بخرم.

دوست نداري نمايشگاهي از آثارت برپا كني؟

من خيلي كارها در نظر داشتم كه انجام دهم كه اگر اين اتفاقات مي افتاد مسيرهاي جديد رو به من باز مي شد اما خب خواست خدا اين بود كه يكسري از كارها انجام نشود. نمايشگاه هم جزوي از اهدافم بود كه تا امروز محقق نشده است. انشالله بعد از برپا كردن كنسرتم در تهران و رسيدن به آرامش روحي، مقدمات برپايي نمايشگاه را هم انجام خواهم داد.

چند تابلو تا امروز كشيده اي؟

تعداد دقيقش را نمي دانم اما الان كه داريم باهم حرف مي زنيم فقط 3تا از تابلوهاي نقاشي ام در خانه خودمان هست و بقيه تابلوها را به دوستان و اطرافيانم هديه داده ام. اما به جز تابلوهاي رنگ روغن كه داشتم، يك سري كار هم داشتم كه تلفيقي بود از مجمسه سازي و نقاشي... تعدادي از اين تابلوها در استوديو باران وجود دارد كه به نظرم كارهاي آبرومند و نويي بود.

سوژه هاي نقاشي ات را چطور انتخاب مي كني؟

اينطوري نيست كه بنشينم و فكر كنم كه براي تابلوي بعدي ام سراغ چه سوژه اي بروم! اكثر اوقات از صحنه هاي جالبي كه در كوچه و خيابان مي بينم الهام مي گيرم و پاي بوم مي نشينم. كاري كه من در نقاشي سعي مي كنم به آن وفادار باشم اين است كه سعي مي كنم از رنگ ها به صورت برجسته استفاده كنم. اين موضوع باعث مي شود نقاشي روح و بُعد پيدا كند و تاثير گذاري تابلو خيلي بيشتر است.

اگر همين الان بخواهي يك نقاشي جديد را شروع كني، چه طرحي را به عنوان سوژه انتخاب مي كني؟

خب من بخش زيادي از دوران جواني ام سمت تجريش و كلاً شميران گذشته است به همين دليل فضاهاي سنتي اين منطقه هميشه در ذهنم هست. كوچه پس كوچه ها شمران، بازارچه قديمي تجريش و... اولين سوژه هايي است كه به ذهنم مي رسد.

بين نقاش ها سبك كاري كدام يك را بيشتر مي پسندي؟

اينطور نيست كه بخواهم بگويم فقط آثار فلان نقاش را دوست دارم. بعضي از كارهاي ونگوك برايم دلنشين است، تعدادي از كارهاي استاد محمود فرشچيان را خيلي دوست دارم و از ديدنش لذت مي برم. نقاشي هم برايم مثل موسيقي است، من همه نوع موسيقي گوش مي دهم و سعي مي كنم از هر تابلوي نقاشي هم به اندازه خودم لذت ببرم.

كشيدن يك تابلو چقدر وقتت را مي گيرد؟

اگر بيكار باشم سعي مي كنم كل كار را از صبح تا شب تمام كنم اما اگر درگير كارهاي ديگري باشم نهايتاً ظرف سه روز نقاشي را كامل مي كنم و نمي گذارم فاصله اي بين كار بيفتد تا حسي كه تابلو در نهايت القا مي كند، يك دست و يكپارچه باشد.

مهدي بين موسيقي و نقاشي ميتوان رابطه اي پيدا كرد؟

ببين همه هنرها با هم در ارتباط هستند و به تعالي هم كمك مي كنند. هنر در هر شكل و صورتي كه باشد باعث باز شدن ذهن و بروز خلاقيت مي شود و اين خلاقيت باعث مي شود ديد تو نسبت جهان اطرافت وسيع تر شود و در نهايت موفق گام هايت را رو به جلو برداري... زماني كه در حال توليد‌ آلبوم توليد تصويري «سونامي» بوديم من در يك روز و در يك لوكيشن محدود شش كليپ ضبط كردم، اين نتيجه همان خلاقيتي است كه بهت گفتم

پس نقاشي باعث ايجاد خلاقيتي مي شود كه از آن در موسيقي استفاده مي كني...

نه تنها در موسيقي، بلكه در زندگي روزمره هم از اين موضوع استفاده مي كنم. مثلاً خيلي وقت ها در خانه نشسته ام و يك دفعه به اين فكر ميفتم كه بنشينم و مجسمه بسازم... تحصيل در رشته گرافيك باعث شد قدم هايم را محكم تر و بدون ترس، يكي پس از ديگري بردارم جرات تجربه زمينه هاي مختلف هنري را به خودم بدهم.

به نظرت نقاشي در القاي تفكر هنرمند موفق تر است يا موسيقي؟

من تا اينجا نقاشي و بازيگري را هم در كنار موسيقي تجربه كرده ام و معتقدم حساب موسيقي از همه هنرها جداست. سرعت تاثير گذاري موسيقي به شدت بالاست و هيچ هنري مثل موسيقي نمي تواند در مدت زمان اندكي در حدود 3 دقيقه چنين تاثيري روي مخاطب بگذارد. تو با شنيدن يك قطعه كوتاه موسيقي منقلب مي شويد، گاهي شاد مي شويد و... و اين درحالي است كه يك فيلم در طول 90 دقيقه تلاش مي كند پيامش را به مخاطب القا كند.

طرفدارانت مدت ها انتظار كشيدند تا آلبومت وارد بازار شود، اين اتفاق بعد از پنج سال افتاد، اما هنوز كنسرت برگزار نكردي، چرا؟

انشالله به زودي اين موضوع هم ميسر مي شود و از نزديك با دوستان خوبم ديدار خواهم كرد. اگر وقفه در برگزاري كنسرت هايم ايجاد شده است به دليل غرض ورزي بعضي از دوستان است كه به اداره ارشاد رفتند و گفتند چرا به مهدي مقدم مجوز داده ايد!؟ واقعاً اينگونه رفتارها برايم عجيب است. وزارت ارشاد با ديدن عملكرد افراد نسبت به دادن مجوز اقدام مي كند و اين درحالي است كه بعضي ها با همه خواننده ها اعم از مجاز و غير مجاز همكاري مي كنند و خيلي راحت كار مي كنند. من اين همه سال در تهران هنوز كنسرت نداشته ام و بعد از پنج سال كه توانستم مجوز آلبوم سومم را بگيرم دوستان‌ آمدند مصاحبه كردند كه مهدي مقدم در مافياي موسيقي ايران است! خب من اگر در مافياي موسيقي بودم كه پنج سال ممنوع الكار نمي ماندم.

نظرات شما عزیزان:

كشاورزي